خانه امام جمعه اخیرا با بازگشایی رسمی، به پاتوقی تازه برای گردشگران و علاقمندان بافت تاریخی تهران تبدیل شده است. این بنا امروز، غبار فراموشی چهل ساله را از پیشانیاش زدوده و ایوان و کوچه را برای پذیرایی از مردم و گردشگران، آب و جارو کرده است. خانهای که روزگاری متعلق به میرزا آقاخان نوری، صدراعظم بدنام ناصرالدین شاه بود، پس از آنکه صدراعظم مورد غضب سلطان قرار گرفت، اموال اموالش مصادره و چند پاره شد، اما این بنا ماند تا روزگاری به دست امام جمعه خوی، وزارت آموزش و پرورش و نهایتا میراث فرهنگی برسد. آنچه در ادامه میخوانید مصاحبه ما با نیما پَرَنْفر، سرمایهگذار پروژه است که در آذرماه۱۴۰۳ در برگریزان عمارت مسعودیه انجام شده است.
پرنفر در معرفی خود میگوید: ما به عنوان شرکت رویان راه نیارش که پروژههای راهسازی فعالیت میکنیم و چند سال پیش وارد حوزه مرمت بناهای تاریخی نیز شدیم، در ابتدا خانه آقاجان نسب بابل و در گام بعدی هم خانه امام جمعه تهران را در مزایده برای مرمت تحویل گرفتیم. ما در این شرکت، یک تیم هستیم و هر کدام یک بخش کار را انجام میدهیم و من فقط نقش سخنگوی این تیم را دارم.
او درباره روند احیای خانه امام جمعه میگوید: ما بنا را سال ۱۳۹۸ تحویل گرفتیم، اما پنج سال طول کشید تا مرمت را تمام کرده و بنا را بازگشایی کنیم. از این پنج سال، ما چهار سالش را درگیر مشکلات بوروکراتیک و اداری بودیم، وگرنه اصل مرمت، در یکسال اخیر انجام شد و به اتمام رسید. البته زمانبر بودنِ مشکلات بورکراتیک، هزینه مرمت بنا را خیلی بالا برد و مشکلات زیادی برای ما ایجاد کرد. واقعا اگر تغییر مدیریتی در صندوق توسعه و احیا اتفاق نمیافتاد و آقای طلائی به صندوق نمیآمد، احتمالا مشکلات بنا تا امروز ادامه پیدا میکرد و به افتتاح نمیرسید.
مشکلات بوروکراتیک، قبل از ما دو سرمایهگذار دیگر را فراری داد!
این بهرهبردار بنای تاریخی ادامه میدهد: مشکلاتی که مانع مرمت بنا بود شامل مواردی از قبیل عدم تایید طرح مرمت و اختلاف سلیقهای مدیران اسبق و سابق صندوق بود. برخی مدیران مطرح میکردند که چرا این بنا واگذار شده و اصلا نباید واگذار میشده است. مجموعه این مسائل ما را به جایی رسانده بود که قصد پس دادن بنا و فسخ قرارداد را داشتیم. تصور ما این بود که حتما کار ما به دادگاه میکشد اما با حمایت صندوق، ظرف ده روز، مشکلاتی که در چهار سال حل نشده بود، حل شد و طی یکسال مرمت هم، هر مشکلی بود با دقت و پیگیری مدیرعامل صندوق، مانع زدایی شد و تا مرمت به اتمام برسد.
او میگوید: با حمایت صندوق، پتانسیلی که چهل سال مغفول مانده بود، امروز فعال شده و به چرخه اقتصاد شهر برگشته است و امروز نزدیک ۷۰ نفر به طور مستقیم در آنجا مشغول به کار هستند و به صورت غیر مستقیم ۱۴۰ نفر در آنجا درگیر میشوند و احیای این بنا یک چرخهای را موضوع در اشتغال زایی و جذب گردشگر در این نقطه شهر ایجاد کرده است.
بدون حمایت صندوق و شهرداری، گوهر صدراعظم زیر خاک میماند
این سرمایهگذار از یک اتفاق مبارک در احیای بنا نیز صحبت میکند، هماهنگی بین دو نهاد که تا قبل از این هماهنگی نداشتند. او میگوید: بدون حمایت دو نهاد این پروژه هرگز به سرانجام نمیرسید، یکی صندوق توسعه و احیا و دیگری دکتر انارکی شهردار منطقه ۱۲ که با رویکرد مثبتی که داشت، انجام پروژه را میسر کرد. حمایت دکتر انارکی در زمینه موضوعاتی که بیرون از اختیار صندوق و میراث فرهنگی است و عموما مرتبط با شهرداری و عوارض و معبر و مجوزهاست، بسیار کلیدی بود.
مشکل خانه امام جمعه، مشکلی چهارساله نبود، بلکه قبل از ما، دو سرمایهگذار دیگر نیز وارد پروژه احیای این بنای تاریخی شده بودند که به دلیل مسائل مربوط به شهرداری و صندوق، عطای بنا را به لقای آن بخشیده بودند و آن را پس داده بودند.
اشتهای سیریناپذیر شهرداریهادر تملک بناها
پرنفر در مورد شهرداریها بیان میکند: شهرداریها اصولا مدعی تمام ملکهای سطح شهر هستند، از جمله ملکهای میراثی. آنها از طرف دیگر به قانون و مقررات نیز اشراف ندارند و به آن تمکین نمیکنند. مثلا از ما عوارض طلب میکردند یا میگفتند برای این بنا باید از ما مجوز بگیرید. این درحالی است که بناهای تاریخی طبق قانون، از پرداخت عوارض معاف هستند. یا مثلا میگفتند باید طبق نظر ما و نظام مهندسی، بنا را بسازید و استثنایی قائل نبودند، درحالی که طبق قانون، بناهای میراثی باید طبق قواعد اصولی مرمت و با نظارت صندوق توسعه و احیای بناهای تاریخی، مرمت میشوند.
این نوع مسائل، در شهرهایی مثل تهران که املاک و بناهای تاریخی نسبتا کمی دارد، بسیار به چشم میخورد، اما در شهرهای دارای املاک تاریخی فراوان مثل اصفهان و یزد، این دعواها انجام شده و شهرداریها با این موضوعات آشنا شدهاند.
شهردار گفته که گفته، من اینجا میگویم باید چه کار کنید!
او ادامه میدهد: در مورد خانه امام جمعه، دکتر انارکی شهردار منطقه ۱۲ به شهردار ناحیه دستور مستقیم داد که در کار این ملک، دخالت نکنید و اجازه بدهید بنا را مرمت کند، اما پس از بازدید ایشان، شهردار ناحیه برای بازدید به خانه امام جمعه آمد و گفت: «انارکی گفته که گفته، من اینجا میگویم باید چه کار کنید و من میگم مرمت نکنید»، بعد از این ماجرا آقای انارکی دوباره پای کار ایستاد و مدیرش را توجیه کرد.
بیش از صد نفر در خانه امام جمعه کار میکنند
نماینده شرکت سرمایهگذار به روند فشرده مرمت بنا اشاره میکند و میگوید: در طول دوره یکساله مرمت، شش گروه مختلف شامل تاسیسات، برقکار، گچکار و تیم نظارتی و مهندسی به طور همزمان و شامل صد نفر مشغول به کار بودهاند. در بناهای مشابه این بنا، طول دوره مرمت نزدیک چهارسال طول میکشد. ولی ما یکساله مرمت را به طور اصولی تمام کردیم.
در دوره بهرهبرداری نیز هر شیفت ۳۵ نفر نیروی مستقیم باید حضور داشته باشند الان با دو شیفت شروع کردهایم و در ادامه به سه شیفت میرسند، بنابراین اشتغالزایی دوره بهرهبرداری این بنا نزدیک ۱۰۵ نفر به طور مستقیم مشغول به کار خواهند شد.
خانه صدراعظم، میزبان گالری فاخر صنایع دستی
پرنفر امیدوار است که خانه امام جمعه را به یک مرکز اصلی ارائه صنایع دستی فاخر تبدیل کند و تصریح میکند: کاربری این بنا، صنایع دستی، فرهنگی و پذیرایی است و ما امیدواریم بتوانیم با افزودن بناهای دیگر، کاربریهای دیگری به کل مجموعه اضافه کنیم. بخشی از این بنا در سالیان گذشته تبدیل به مدرسه شده است. ما هم در دوره آقای ضرغامی و هم در دوره آقای صالحی امیری از طریق صندوق به وزیر نامه زدهایم که بتوانیم با همکاری وزارت آموزش و پرورش و در قالب طرح مولدسازی، این مدرسه را نیز مرمت کنیم. نکته مهم این است که عرصه و اعیان خانه امام جمعه و این مدرسه، یکی و با هم است و سند آن قابل تفکیک نیست.
ما خودمان نیز موضوع را از آموزش پرورش پیگیری کردهایم، چون این مدرسه در طرح مولدسازی قرار دارد، یعنی اگر ارگان دیگری میتواند از این بنا استفاده بهتری کند، باید طبق قانون به آن واگذار شود. موضوع مولدسازی این است که دولت از حالت یک دولت بزرگ به یک دولت کوچک تبدیل شود، در ایران هم مثل همه دنیا، دولتها در کوچک شدن و بخش خصوصی در حال بزرگ شدن هستند.
فاز دوم و مشکلات معبر و بازار / بازار تغییر خواهد کرد
این سرمایهگذار در مورد مشکلات احیای این بنا در بافت تاریخی، درددلهای بسیاری دارد، از جمله میگوید: ثبت ملی بناها و میراثی شدن آنها در بسیاری از موارد باعث بروز مشکلاتی برای مردم، مالکان و همسایگان میشده است و مزایای میراثی شدن شامل حال افراد نمیشده، همین مسئله موجب میشده که برای تخریب سریع تر بنا، به آن آب می بستهاند تا از بین برود.
امروز خانه امام جمعه در دل بازار قرار دارد، باید توجه داشت که بازار تهران از گذشته تا امروز، کاربریِ کاملا واسطهای دارد، به نحوی که جنس را از خارج یا کارخانهدار میخریده، در مغازه انبار میکرده تا یک مغازهدار دیگر بیاید و آن را بخرد و ببرد در مغازه اش انبار کند، اما امروز با گران شدن سوخت، این بازی واسطهبازی بیمعنی شده و حذف میشود چون دیگر نمیارزد شما وانت بگیرید و یک بار بیاورید و انبار کنید و یکبار وانت بگیرید و به جای دیگر بفرستید، بنابراین بافت بازار تغییر خواهد کرد.
در خانه امام جمعه با اینکه گذر ما فقط صد متر از گذر اصلی فاصله دارد، اما فاقد سیستم فاضلاب است. ما در حین مرمت بنا، برای کوچه، چهار چاه فاضلاب هم حفر کردیم که مردم و کسبه، فاضلاب را در کوچه جاری نکنند و فضای نامطبوع و غیربهداشتی برای مردم و گردشگران ایجاد نشود.
پایان مهمانی لولههای نفت و رونق گردشگری حرفهای
او درباره زیرساختهای شهری اطراف خانه امام جمعه میگوید: شهرداری منطقه قول داده فاصله صدمتری از دم عمارت تا سر خیابان ناصرخسرو را سنگفرش کند. برخی از کسبه کوچه هم با این امر مخالفت میکنند چون از مزایای این کار اطلاعی ندارند و نمیدانند در صورت انجام این کار، چقدر قیمت مغازه هایشان افزایش پیدا خواهد کرد.
ذکر این نکته لازم است که منطقه ۱۲، تنها منطقه تاریخی شهر ۱۴ میلیون نفری تهران است. فاصله عمارت ما تا ارگ شاهی و کاخ گلستان، ۵۰۰ متر است، که خودش یک میراث ثبت جهانی است. گردشگران زیادی از این منطقه بازدید میکنند اما به دلیل مساحت زیاد فضا، خسته میشوند و جایی برای استراحت آنها نیست و عمارت ما این فضا را برای آنها فراهم میکند.
در همه جای دنیا گردشگر را روی دست میبرند تا دوباره برگردد، چون حضورش باعث درآمدزایی و رونق اقتصادی برای کل جامعه است. متاسفانه ما بیش از چهل سال است که به مهمانی لولههای نفتی عادت کردهایم و در این زمینه باید تجدید نظر کنیم.
ناصر خسرو، بافت تاریخی بدون بزهکاری
او درباره مسئله امنیت محل معتقد است: محل قرارگیری خانه امام جمعه، علی رغم اینکه در بافت تاریخی و فرسوده قرار دارد، چندان بزهخیز نیست و از نظر امنیت وضعیت خوبی دارد، چون بافت مجاور ما بازار است و همه مغازه ها و انبارها، نگهبان بیست و چهارساعته و دوربین دارند و خود پلیس هم خیلی فعال است.
خانه آقاخان نوری ۲۵ هزار متر یعنی دو و نیم هکتار بوده است که از پست برق سر کوچه (پاساژ سعدی) شروع میشده و تا پامنار میرفته است. به جز مدرسهای که صحبت شد، بنای مجاور ما نیز سند آموزش و پرورشی دارد و دولت جهتِ امرِ آموزش به وزارت آموزش و پرورش واگذار کرده است اما امروز کاربری انبار پیدا کرده است. طبق قانون اگر ملکی برای دولت است و چند بخشش کاربری متفاوتی پیدا کرده است، همه ملک متعلق به دولت میماند و سند تفیک نمیشود.
پشت این زمین، هشت قواره از زمینهای متعلق به آقاخان نوری به صورت تخریب شده موجود است و که همگی در نقشه شهرداری به عنوان ملک میراثی ثبت شده است که رها شده است. که امروز مشکل دسترسی دارند. البته احیای این بناها نیاز به همتی جدی و فرابخشی دارد. ما در مراسم بازگشایی بنای خانه امام جمعه توقع داشتیم مدیران رده بالای وزارتخانه نیز حضور پیدا کنند که متاسفانه این امر محقق نشد. وزیر و مدیران باید بیایند و ببنند درباره چه بنایی صحبت میکنیم.
چالش قراردادهای مرمت
یکی از چالشهای ما با صندوق هم در پروژه خانه امام جمعه هم در خانه آقاجان نسب بابل، رقم قراردادها بوده است. در دوره مهندس ایروانی، رقمها را ثبت کرده بودند و میگفتند ما این خانه را با یک رقم مشخص برای هزینه مرمت و بهرهبرداری به سرمایهگذار واگذار میکنیم و به مسائل بعدی آن کاری نداریم. برای اینکه مشکلی پیش نیاید هم رقم قرارداد را هم کمی بالاتر میگرفتند، مثلا اگر برآورد هزینه مرمت، یک میلیارد تومان بود، یک و هفتصد اعلام میشده که بهرهبردار بتواند بیشتر در بنا هزینه کند. بابت همین موضوع هم چند بار به سازمان بازرسی چند بار پاسخ داده بودند.
در بعضی دورههای گذشته هم برای اینکه سرمایهگذار پیدا شود و بنا را بگیرد، برآورد قیمت خیلی پایینتری ارائه میشده است که این مسئله بعضا سرمایهگذار و خود صندوق را دچار مشکل میکرده و صندوق هم زیر بار هزینههای سنگین رفته است.
خطر پلمب در کمین همه ماست
در دوره چهارساله بهرهبرداری خانه آقاجان نسب بابل، چهار بار پلمب شدیم و هربار هم بخاطر مسائل اجتماعی بود که از توان ما خارج بود و این ماجرا، در همه جای کشور وجود دارد. البته دوستانی هم هستند که به این موضوع دامن میزنند و صندوق، بیشترین لطفی که در حق ما کرد این بود که چوب را از لای چرخ درآورد!